زمان زیادی از دهه شصت میلادی که ایده شبکه های کامپیوتری پایه ریزی شد
، نگذشته است. با ابداع کامپیوتر و در پی آن تجمع این ابزار نوین در شبکه ای به
نام اینترنت ، شروع تحولی بزرگ رقم زده شد.
در زمان های بسیار دور که انسان با کار و کوشش برای زنده ماندن و گذر عمر تلاش می
کرد به علت نداشتن فضای ذخیره سازی برای حاصل کار و تلاشش ، مجبور به کار روزمره و
طاقت فرسا بود. جوامع بشری گسترده و گسترده تر شد. جمعیت فزونی یافت و گستره زندگی
وسعت یافت و هر روز که می گذشت با فزونی جمعیت روابط برای بقا پیچیده و پیچیده تر
می شد. انسان می دانست برای کسب آسایش و بقا یک اصل اساسی همیشه برایش کاربرد
داشته و خواهد داشت. دانستن و دانش در باره محیط اطراف و خودش ، شکل و قائده برقراری
ارتباط و تعامل با فضای زیستش که شامل انواع و اقسام پدیده های جاندار و بی جان ،
ملموس و غیر ملموس ، همه و همه و هر آنچه او را احاطه کرده بود بدون دانش و آگاهی
می توانست برایش خطر آفرین و بر ضد ادامه حیاتش باشد. در میان تمامی پدیده های
موجود شاید بتوان گفت یگانه موجودی با خصوصیات خاص و تقریبا کامل بود. تفاوتش با
دیگر موجودات قدرت به هم پیوسته ذاتی همه ابزارهای جسم و روحش با تعامل کامل و
هماهنگ بودن در کارکرد این ابزار بوده و هست . حواس چندگانه اش ، بینایی ، شنوایی
، لامسه ، بویایی ، چشایی و حواس دیگری که به چشم نمی آید به فرمان و کنترل مغز ، این
مرکز فرماندهی ، با هماهنگی کامل و کنترل فوق العاده قادر به تجزیه وتحلیل خودش ،
سایرین ، فضا و محیطش بود ، هر چه رو به جلو پیش می رفت کار و تجاربش با اندوخته
شدن در مغز، او را کامل تر و ورزیده تر ، عامل و مسلط تر بر همه چیز می کرد.
او دریافت انرژی و نیرو عمده ترین پدیده در ادامه حیات و بقایش هست ،
ذخیره کردن را با تغییر فصول ، قحطی ها و .... به ساده ترین شکل آموخت . تبدیل
انرژی هم با سوزاندن چوب و کسب انرژی گرمایی آموخت و دانش آنرا از نسلی به نسل
دیگر منتقل کرد. با گذشت زمان و افزایش آگاهی و دانش ، ذخیره و تبدیل انرژی و نیرو
جایگاه خاص در اندیشه و مغزش پیدا کرد و شاید برای همیشه این موضوع جایگاه اصلی
خود را به شکل دغدغه ای همیشگی در فکر او تثبیت کرد. او آموخت باید مدام در حال
تحقیق ، بررسی و کسب دانش باشد تا زنده بماند. ابزارهای ساده و اولیه را ابداع کرد
و بکار گرفت . با رشد کمی و کیفی جوامع ، روابط و قوانین آن نیز پیچیده تر شد. دانش
بیشتر قدرت افزون تر ، این سرلوحه قائده و قانون بقا شد. انرژی و نیروهای موجود در
طبیعت را بکار گرفت ، علم و دانش در وجود افراد متفاوت بود ، با تبادل دانسته ها
به اشکال مختلف همه علاوه بر بقا خود عامل ادامه حیات دیگران نیز می شدند . انسان
موجودی است که به شکل فطری چاره ای به جز زندگی گروهی و اجتماعی ندارد. کلیات
مشخصه های انسان ها تقریبا یکی است ، اما در مواجه با پدیده های اطراف هر یک عکس
العمل های متفاوت از خود بروز می دهد. چنانچه عکس العمل ها همسو با قوائد منطبق بر
واقعیت نباشد نتایج مخرب و زیان بار ببار خواهد آمد و دقیقا به همین علت هر چه
دانش بالاتر باشد به علت شناخت بیشتر ، عکس العمل ها و تعاملات منطقی و صحیح شده و
ادامه حیات را تضمین می کند.
نیروی کار و دانش را با ابداعی
پیچیده و رمز و راز فراوان با
ابزاری به نام پول قابل ذخیره سازی ، حمل و مبادله کرد. هر فردی می توانست حاصل
کار و دانش خود را با این ابزار معاوضه و ذخیره کند تا در زمان و مکان های دیگر
بتواند با همان ابزار نیرو و دانش ذخیره کرده اش را به هر چیز دیگر که نیاز و تمایل
داشت معاوضه و تبدیل کند . این پدیده ابداعی تا زمان حال به عنوان بهترین ابزار
ذخیره و تبدیل دانش ، کار و انرژی دوام آورده و باقی مانده ، اما اینکه با رشد و
تکامل دانش چه چیزی جایگزین آن خواهد شد ، تا کنون ابداعی تا این لحظه نه شکل
گرفته و نه ابداع شده است ، هر چند که همین ابزار به نوعی بشر را دچار گرفتاری و
دغدغه های بی شمار کرده است. در آغاز دانش به دنبال معیاری می گشت تا واحد شمارش و
پشتوانه پول باشد. کمیاب ترین عنصر و باداوام ترین عنصر یعنی طلا را انتخاب و واحد
قرار داد ، اما عامل این انتخاب چیزی به غیر از دانش نبود. این دانش و آگاهی بود
که طلا را به عنوان عنصری با دوام ، کمیاب و با قدرت نمایش داد. دانش بود که ارزش
ذاتی طلا را کشف نمود. اگر دانش نبود طلا کماکان جزعی منفعل در طبیعت باقی می
ماند. به کلامی دیگر به شکل پنهان و نامحسوس علم و دانش است که به هر چیزی معنا ،
هویت ، مقام و جایگاه رتبه ای می بخشد.
همین است که می پرسند علم بهتر است یا ثروت ؟ ثروت نه به معنای طلا و
پول ، بلکه همان انرژی و نیروی ذخیره در این پیمانه منظور است ، و این پرسش بسیار
زیرکانه و با هدفی پنهان در آن سالیان دراز اذهان بیشماری را به خود مشغول و منحرف کرده است. اگر عمیق فکر کنیم سوال
اینگونه خواهد شد ، علم بهتر است یا علم؟ کمی گیج کننده به نظر می رسد ، اما بدون
علم و دانش هیچ چیز معنا ، مفهوم و جایگاه ندارد. نبود دانش به معنای سکون و مرگ
است .
امروز دانش آنچنان گسترده و حجیم شده که به زعم بسیاری مغز دیگر گنجایش
ذخیره و تجزیه و تحلیل درست و دقیق آنرا ندارد که بتواند با سیر و بررسی آن ،
نتایج مطلوب بقای حیات که فعل و میل ذاتی وجود هر موجود جاندار و بی جان و در راس
آن حیات متفکر از نوع انسانی آن را ندارد. این شد که نتیجه تلاش برای اندوختن و
ذخیره دانش منجر به اختراع پردازنده ها و انباره های الکترونیکی که مجموعا
کامپیوتر نام گرفت شد و سپس برای توانمند سازی همین ابزار نوین آنها را به صورت
شبکه های به هم پیوسته تحت نظارت ابزاری از همین نوع با تفاوت در قدرتمندی و سرعت
پردازش به نام سوپر کامپیوترها و سرورها اختراع شد.
مغز تا زمان حال هنوز به هزاران دلیل واقعی ، یگانه قدرت هوشمند تجزیه
و تحلیل جهان پیرامون است . همین ذات هوشمند این مخلوق دوپا با اختراع کامپیوتر و
شبکه های آن ، ذخیره سازی دانش و نیرو را به شکلی نوین طراحی و اجرایی کرد. یک چیز
مسلم است و جای شک ندارد و آن اینکه همین کامپیوتر و شبکه ها به عنوان انباره با
توانمندی تجزیه و تحلیل کماکان تحت فرمان مغز ، این مرکز فرماندهی مخلوق زیاده
خواه و حریص است.
پس از اختراع کامپیوتر و شبکه اینترنت با گذشت زمانی اندک انواع و
اقسام موتورهای جستجو یا بهنر بگوییم موتور جستجو و ذخیره سازی دانسته ها با پوششی
به نام نیاز سرعت رشد دانش بشری به جوامع بشری معرفی شد. تکنولوژی های نوین را
آنچنان معرفی می کنند که به طنز هر کسی می گوید شب بخوابیم و صبح بیدار شویم با یک
نوآوری روبرو خواهیم شد. انگاری عده ای چوب جادو دارند و هر شب با تکان دادن چوبی
، صبح چیزی را خلق و آماده می کنند! البته به گونه ای دیگر هم می توان این تحولات
را دید ، از اختراع و ابداع بسیاری ابزار که امروز می بینیم مدت ها ست که گذشته و
فقط شاید به هزاران دلیل مرحله به مرحله معرفی شده و روانه جوامع گوناگون می شوند.
پنهان کردن ارزش واقعی ، و نقش کلیدی دانش در حفظ و بقای حیات انسان
ممکن است هدفمند باشد؟ تجمیع علم و دانش
در هر فضا و مکانی باشد بدون شک بیشترین انباشت نیرو و انرژی را دارا خواهد بود.
تصاحب و کنترل نیرو وانرژی اختیار تصمیم گیری و تعیین تکلیف کردن را در پی خواهد
داشت.
موتورهای جستجو و در راس آنها گوگل با گذشت زمانی اندک حجم عظیمی از
اطلاعات را ذخیره کرده و در اختیار مالکانش قرار داده ، این ذخایر شامل اطلاعات
گوناگون به ظاهر ساده و کم اهمیت مانند اسامی ، شماره تلفن ها ، آدرس ها ، محتوای
نامه نگاری ها ، تصاویر عمومی و خصوصی ، نتایج نظرسنجی ها ، تمایلات روحی ، سلیقه
ای ، عقیدتی ، روانی و.... آمارهای بهداشتی و پزشکی ، اقتصادی و فرهنگی و..... جمعیتی
چند میلیاردی تحت پوشش گوگل و امثال آن مانند فیس بوک ، تویتر ، ارائه دهندگان صندوقچه
های مجازی رایگان در فضای ابری برای ذخیره سازی اطلاعات مانند میکروسافت ، سیستم عامل کامپیوترها و انواع و اقسام نرم
افزارهای کاربردی یا سرگرم کننده ، انواع ابزار نرم افزاری ارتباطی و تبادل اطلاعات
و..... همگی پر از محتوای علم و دانش که در حال ذخیره سازی هستند . مصداق اینگونه
موارد سرورهای فیس بوک که فضای ذخیره سازی آن هر هیجده ماه نیاز به افزایش دو برابری
دارند . تبادل روزانه میلیاردها ایمیل و مشاهده نتایج جستجو در گوگل . همه اینها
حکایت و دلیل اثبات با ارزش ترین چیز که همان دانش ، دانسته ها و اطلاعات هست می
باشد .
در گوشه و کنار همیشه خبر از مقابله و رقابت شرکت های عمده مانند گوگل
، میکروسافت و امثال آنان برای کسب رتبه اول در ذخیره سازی و دسترسی به این
اطلاعات در فضای به اصطلاح مجازی شنیده یا خوانده می شود . بقا و ماندن در این کره
خاکی در حال وابستگی به میزان علم و دانش
و دسترسی به آن شده است . ابزارهایی برای تولید حس واقعی در فضای مجازی در حال ساخت
و تکامل است . دانش ، دانستن و اطلاعات مهمترین چیز از گذشته تا حال بوده و آینده
نیز چنین خواهد بود. گوگل ، میکروسافت ، فیس بوک و..... همه چیز را با اشتهای سیر
ناشدنی در حال بلعیدن هستند .
جوجل سید الخواتم، ولعب مع جوجل
Google Lord
of the Rings, playing with Google
Google Lord
of the Rings, het spelen met Google
Google
Seigneur des Anneaux, en jouant avec Google
Google Lord
of the Rings, het spelen met Google
अंगूठियों का गूगल प्रभु, गूगल के साथ खेल रहा है
Google Il
Signore degli Anelli, giocando con Google
グーグルで遊んリングのGoogleの主よ、
구글 재생 반지의 구글 주님,
Google Lord
of the Rings, grając z Google
Google
Властелин колец, играя с Google
Google ile
oynarken Yüzüklerin Efendisi Google,
حلقے کے رب گوگل، گوگل کے ساتھ کھیل رہا ہے
魔戒谷歌主,与谷歌打
魔戒谷歌主,與谷歌打